جهش آگاهی برخاسته از کنشهای واپسین به شکل توده ابری در حال گسترش گاه نازك گاه سترگ پیرامون بشر-انسان را فراگرفته و کنشهای پیش رو را شکل داده و در این بزنگاه آشوبناك نیاز آفرینش آسودگاهی، بجا و بهنگام مینماید. شهر عضلانی پیشنهادی برای این آسودگاه بشر-انسان امروز است.
شهر عضلانی شهر اگرهای بروز یافته، رخنمود شایدهای آفرینشگر و پدیدآورنده درخششهای بیچارچوب است.
شهر عضلانی همنشینی تنهای امیدوار به درخشش و توسعه خویشتن است.
خودشکلدهی، خودجوشی و خودآفرینی انگیزه و پیشبرنده این همنشینی است.
تنآفرینان همنشینان به اختیار خویشتناند.
انگیزههای خودپیشبرنده، خودجوش، خودانگیختگی، گواه همنشینی در این پیچاپیچ است.
گذر از آرمان، انگارگان، گسترش یافتمندی به همگان و رهش از زمان جایمندی مارپیچوار آسایش و آرامش را میآفریند.
همنشینان، مارپیچوار جهان آینده را میجهانند.
بافتار تنیده مارپیچ در انگارهمندی بنیان بشر- انسان و جهش ژنومهای پویا راهبردی است به سوی آرامش و آسایش.
الگوریتم خودپیشآفریدهی بشر-انسان، در بسامدی چنبرگون، از کهنالگوهای خواهش-دانش، جایگاه کنونی بشر-انسان امروز را آفریده است. این جایگاهِ پیشنوشتی در چرخهای بسامدگون خود را شبیهسازی کرده و با دگرگوننمایی خود را رو به رشد مینمایاند.
سودمندی، کهنالگوی به جا مانده از دوران بهرهکشی و بردهداری است.
شهر عضلانی از نگاه فرا و فرودستی گذر کرده و دگردیسی چرخوارهای تَنهای آفرینشگر را ارزش مینهد.
شهر عضلانی شهر فرصتآفرینی و گسترش آن است. به واسطه زیرساخت پذیرای خلاقیت و نوآوری، الگووارههای جدید آفریده میشوند. یک واژه و یک کنش میتواند دگرگونی بزرگی ایجاد کند. یعنی از سودمندی بگذریم و به سمت دگرگونیهای بزرگ برویم.
همانگونه که رویارویی با فضای جدید و چشماندازهای ناشناخته و شگرف، بشر رهیافته به بیرون از غار و جنگل در هزارههای گذشته را به انسان امروزی تبدیل کرد، شهر عضلانی نیز به مثابه محیطی با توانایی آفرینش، نوادراکی، کاوشی درونیافت و خودشکوفا، آینده را نوآفرینی خواهد کرد. برهمکنش نوبرداشتی همنشینان، همآفرینی افروزنده و درخشانی را میفزاید.
تنیدهبافتار بالاترین کارایی را دارد. همنشینی هر تنِ شکوفا انداموارهای است درخشان بر پیکر شهر عضلانی.
گاهی جوشش اندیشه در پس پردازش آرزوها است. داستانی سراسر برخاسته از رویا و آرزو الگووارههایی را آفریده است. در پس کهنالگوها چه ترسها، آرزوها، رویاها و تخیلاتی نهفته است.
زیستبوم برخاسته از همکنشهای انسان و چالشهای خودباورانه و یا برخاسته از بافتاری خودسازباورانه، در روندی پیشنهاده و پسزده، گاها آگاهانه و گاها دیگرخواهانه چالشهای نوینی را آفریده است که در پی پیامدهای نابخردانه، گریز انسان را به ناشناختههای دیگر وا میدارد.
آشوب فزایندهی پیش رو برساختهی کنشگری انسان در بازه زمانی از غار تا حال است.
تَنها در همنشینی، تنیدگی میآفرینند.
من یک خودشکلده هستم. هر تن خود شکل دهنده است، من خودآفرینم، من میجوشم، درخشان میشوم.
خودشکلدهندگان، خودجوشان و خودانگیزان، آفرینندگان این همنشینیاند و پذیرای خودجویان، شکلپذیر، پویا و پایا.
پیمان بانیشرکا
بیستو نهم مرداد 1398